تگرگ



دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود


دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت

باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود


هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد

ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود


عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود


من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود


بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود


به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

negarebaranco ياسهاي عاشق مقاله علمی من بسیجی ام باشگاه فرهنگی ورزشی شهروند عباس آباد وبلاگ طراحی وب سایت و فروشگاه اینترنتی وبلاگ تخصصی سینما مطالب اینترنتی پژوهش سرای دانش آموزی امام خمینی(ره) تفت حجت ثانی عشر